آموزش گرامر جمله واره قیدی (Adverbial Clauses) در انگلیسی
آموزش کامل جمله واره قیدی
در این مقاله از سایت لینگولرن قصد داریم به آموزش کامل جمله واره قیدی یا همان adverb clause بپردازیم.
در ابتدا به آموزش نقش قید و انواع قید در جمله می پردازیم و در ادامه به آموزش کامل جمله واره های قیدی و 9 حالت آن اشاره می کنیم.
جمله واره های قیدی Adverbial Clause چیست؟
جمله واره های قیدی یا adverbial clauses گروهی از کلمات هستند که نقش قید را در جمله بازی می کنند. قید (adverb) در جمله می تواند یک صفت(adjective)،یک فعل(verb)، یا یک قید(adverb) دیگری را توصیف کند. به بیانی یک جمله واره قیدی می تواند درمورد صفت ها، افعال و قید ها در جمله اطلاعاتی را به ما بدهد. اما چه اطلاعاتی ؟
1.در ابتدا با نقش قید (adverb) در جمله آشنا بشیم!
همانطور که گفته شد قید می تواند اجزای اصلی جمله به غیر از اسم(noun) را در جمله توصیف کند.قید ها اغلب نشانه هایی برای تشخیص دارند اما گروهی از قید ها می توان گفت سماعی و حفظی هستند. مانند: always, seldom, before, after و…
از مشخصات قید می توان به پسوند(suffix) های قیدی مانند ly- اشاره کرد. مانند : slowly, angrily, happily, carefully و …
به مثال های زیر توجه کنید !
He always drives slowly.
او همیشه آرام رانندگی می کند.
در مثال بالا، دو نوع قید داریم.always قید زمان به حساب می آید و slowly قید فعل drives محسوب می شود که قید حالت است.
انواع قید عبارتند از :
1.قید توصیف کننده فعل
She speaks fast.
او تند صحبت می کند.( قید حالت)
2.قید توصیف کننده صفت
The price is fairly expensive .
قیمت نسبتا گران است.
3.قید توصیف کننده قید دیگر
He speaks English very well.
او زبان انگلیسی را بخوبی صحبت می کند.
نقش قید و جمله واره ی قیدی:
I will write the letter now. (قید معمولی)
من نامه را الان خواهم نوشت.
I will write the letter after I eat lunch.(جمله واره ی قیدی)
بعد از اینکه ناهارم را خوردم , نامه را خواهم نوشت.
در هر دو جمله بالا ما قیدی داریم که زمان وقوع فعل اصلی در main clause را تعیین می کنند. در جمله ی اول، قید “now” را داریم و در جمله ی دوم ،جمله واره ی قیدی و وابسته ی “after I eat lunch”. در هر دو جمله، هر دو قید از نوع قید زمان هستند و زمان وقوع فعل اصلی یعنی will write را تعیین می کنند.
حالا که نقش قید را در جمله متوجه شدیم، بریم سراغ اموزش مبحث گرامری adverbial clause یا جمله واره قیدی!
2.آموزش کامل جمله واره قیدی ( Adverbial Clause)
جمله واره قیدی یک جمله واره وابسته (dependant clause) محسوب می شود که در جمله همانند قید ساده می تواند صفت،قید،یا فعل ها را توصیف کند. در حالت کلی و به زبان ساده می توانیم جمله واره ی قیدی را به این شکل تعریف کنیم که اطلاعاتی را درباره ی یک عمل یا اتفاق که کی، کجا، چرا، چطوری، تحت چه شرایطی و …در جمله اتفاق افتاده است را در به ما می دهد.همانند سایر جمله واره ها(clause) ، این نوع جمله واره نیز دارای فاعل (subject) و فعل (verb) است ، اگرچه این فعل و فاعل هنگام خلاصه کردن جمله ی قیدی از جمله حذف می شوند. جمله واره ی قیدی بعد از جز قیدی (adverbial particles) یا حرف ربط وابسته ساز( subordinate conjunctions) که به عنوان شروع کننده هستند، در جمله قرار می گیرد.
این جز یا رابط قیدی می تواند بیانگر زمان، مکان، علت، شرط، تضاد، هدف، نتیجه، مقایسه، حالت وقوع فعل اصلی باشد.
به مثال زیر توجه کنید:
I learned to speak French when I was in London 2 years ago.
وقتی که 2 سال پیش در لندن بودم، یاد گرفتم فرانسوی صحبت کنم.
آموزش انواع جمله واره قیدی:
جمله واره های قیدی به نه دسته تقسیم می شوند که شناخت جز ربطی هر کدام از آنها بسیار مهم است:
1. زمان (Time)
2. مکان(Place)
3. علت (Cause)
4. شرط( Condition)
5. تضاد(Contrast)
6. هدف(Purpose)
7. نتیجه(Result)
8. مقایسه(Comparison)
9. حالت(Manner)
جمله واره های قیدی زمان (Time)
- جمله واره ی قیدی زمان بیانگر زمان وقوع یک اتفاق یا یک عمل است . این نوع جمله واره اغلب با یکی از کلمات ربط زیر شروع می شود:
when, while, as, since, before, after, till/ until, as long as, by the time (that), as soon as, once, now that |
به مثال های زیر توجه کنید:
I was talking to my friend when you were watching movie.
وقتی که داشتم با دوستم صحبت می کردم، شما در حال تماشای فیلم بودید.
When he finishes his work, he can talk to me.
وقتی کارش را تمام کند ، می تواند با من صحبت کند.
نکته:
♦ حرف ربط “when ” برای بیان دو عمل که همزمان رخ داده و یا برای نشان دادن توالی دو عمل بکار می رود:
I was talking to my mother when you were watching movie.
در این مثال، دو عمل “صحبت کردن” و “تماشا کردن” در یک زمان اتفاق افتاده است.
When he finishes his duties, he can call me.
در این مثال نیز، دو عمل به دنبال یکدیگر اتفاق می افتند: در ابتدا عمل “تمام کردن کار” و سپس “صحبت کردن” صورت می گیرد.
As I was walking home, it began to snow.
هنگامی که به خانه می رفتم ، برف می بارید.
I remember his name as I saw him.
هنگامی که او را دیدم، اسمش را به یاد آوردم.
نکته:
♦ “while” و “as” برای بیان دو عمل همزمان بکار می روند.
I have not seen her since she came home.
از وقتی که به خانه آمده، او را ندیده ام.
Since I was a child, I have known him.
از وقتی که بچه بودم، او را می شناختم.
نکته مهم:
♦ هنگام استفاده از کلمه ی ربط “since” به زمان جمله واره ها خیلی دقت کنید:
♦ زمان جمله واره ی مستقل: زمان حال کامل (present perfect) یا حال کامل استمراری ( present perfect continuous)
♦ زمان جمله واره ی وابسته یا قیدی : گذشته ی ساده (simple past)
They will go before you get here.
قبل از اینکه تو به اینجا برسی، آنها خواهند رفت.
Before he came, I (had) left.
قبل از اینکه او بیاید، آنجا را ترک کردم.
She left the country after she had graduated.
بعد از اینکه فارغ التحصیل شد، کشور را ترک کرد.
After I have turned off the lights, I leave the room.
بعد از اینکه لامپ ها را خاموش کردم، اتاق را ترک می کنم.
نکته:
♦توالی زمانی در جمله واره ها هنگام استفاده از ” before” و ” after” خیلی مهم است؛ لذا به اینکه کدام عمل قبل یا بعد از عملی دیگر اتفاق افتاده است بسیار دقت کنید.
We stayed here until we finished our work.
Until she gives her presentation, we stay here.
I will never speak to him again as long as he is not sorry for what he has done.
She buys everything so long as her money runs out.
We had already left by the time he arrived.
By the time he died in 1616, Shakespeare had written more than 37 plays.
نکته:
♦ کلمات ربط “till/ until” و “as long as” و “by the time” از نظر معنایی یکسان هستند. به تولی عمل ها توجه داشته باشید:
♦ زمان بعد از عبارت by the time می تواند حال و گذشته بیاید:
1.کاربرد زمان حال ساده (simple present) بعد از by the time :
By the time you send a letter, l’ll answer back at once.
وقتی که نامه را بفرستی، من فورا جواب خواهم داد.
2. کاربرد زمان گذشته ی ساده (simple past) بعد از by the time:
She was very excited by the time she heard the news.
وقتی خبر را شنید خیلی هیجان زده شد.
By the time he got there, I had already left.
وقتی که او رسید، من از آنجا رفته بودم.
طبق مثال های فوق، وفتی زمان بکار برده شده در adverb clause گذشته ی ساده باشد، زمان در main clause می تواند گذشته ی ساده و یا کامل باشد.
We will deliver the products as soon as we can.
ما محصولات را در اسرع وقت تحویل خواهیم داد.
As soon as it stops showering, you can leave here.
به محض اینکه بارش سنگین باران متوقف شد، می توانید اینجا را ترک کنید.
He telephoned the fire department once Ali saw the smoke.
هنگامی که علی دود را دید، با آتش نشانی تماس گرفت.
Once they come home, they turn on the heater.
وقتی که به خانه می آیند ، گرمکن را روشن می کنند.
نکته:
♦ کلمات ربط “as soon as” و “once” معنا و کاربرد یکسانی دارند.
جمله واره های قیدی مکان (Place)
♦ این نوع جمله واره ها بیانگر مکان وقوع یک کار یا اتفاق هستند.
در جمله واره قیدی مکان از subordinating conjunction های زیر استفاده می کنیم:
where, wherever, anywhere, everywhere |
به مثال های زیر دقت کنید:
We know where he goes.
ما میدانیم که او کجا می رود.
We live where the river crosses over our garden.
ما درجایی زندگی می کنیم که، رودخانه از باغمان رد می شود.
You can go wherever you want.
می توانید هر جا که خواستید بروید.
There were people walking around wherever she looked.
هر جا که نگاه می کرد ، مردم درحال قدم زدن بودن.
I was wondering if there was anywhere I could go to get this fixed.
من نمی دانم که آیا جایی وجود دارد که بتوانم بروم این تعمیر را انجام دهم.
He will meet you anywhere you choose.
او شما را در هر جا که انتخاب کنید، ملاقات خواهد کرد.
Everywhere we went, people were friendly.
هر جا که می رفتیم ، مردم دوستانه بودند.
She was introduced as a bibliophile everywhere she went.
او هر کجا که رفت، به عنوان عاشق کتاب معرفی شد.
جمله واره های قیدی علت(Cause)
♦ این جمله واره ها، دلیل اصلی انجام کاری که در جمله واره ی اصلی main clause یا independent clause مطرح شده است، را بیان می کنند؛ به بیان دیگر، نشانگر رابطه ی علت و معلولی(cause-effect) می باشد و با یکی از کلمات ربط زیر شروع می شوند:
on account of the fact that |
on the ground that |
owing to the fact that |
in view of the fact that |
because of the fact that |
due to the fact that (informal) |
because, since, as, inasmuch as, now that, as long as |
به مثال های زیر توجه کنید:
He could not attend the class because he was ill.
او نتوانست در کلاس شرکت کند، چون که بیمار بود.
Because he was tired, he went to bed.
چون خسته بود، به رختخواب رفت.
We don’t have to go to work since Monday is a holiday.
چون دوشنبه تعطیل است، ما لازم نیست سر کار برویم.
Since you’re a good cook, you should cook lunch.
از آنجا که که آشپز خوبی هستی ، باید ناهار را تو درست کنی.
We listened to the news on the radio as our TV set was broken.
ما اخبار را در رادیو گوش دادیم، چون تلویزیون ما خراب شده بود.
As you paid for the drink, please let me pay for our dinner.
از آنجا که هزینه نوشیدنی را پرداخت کردی ، لطفاً اجازه بده تا هزینه ی شام را من پرداخت کنم.
نکته:
♦کلمات ربط “because”و “since” و “as” کاربرد مشابهی دارند .
She could not come because/ since/ as she was busy.
Inasmuch as no one was hurt because of his mistake, the judge gave him a light sentence.
از آنجایی که هیچ کس به دلیل اشتباه او صدمه ندیده ، قاضی حکم سبک به او داد.
Inasmuch as his house was too small, he decided to sell it.
از آنجایی که خانه اش خیلی کوچک بود ، تصمیم گرفت آن را بفروشد.
Now that you are here, you have to stay for lunch.
حالا که اینحا هستی، باید ناهار بمانی.
Now that he has passed the examination, he can get his degree.
حالا که امتحانش را با موفقیت گذرانده، می تواند مدرکش را بگیرد.
So long as you are here, please stay for lunch.
حالا که اینجا هستید، لطفا برای ناهار بمانید.
Please buy some fresh bakery as long as you are going to the bakery.
لطفا حالا که که به نانوایی می روید، مقداری نان تازه بخرید.
On account of (or owing to) the fact that the country was at war, all the young men were drafted.
بدلیلِ اینکه کشور در خطر حمله بود، همه ی جوانان به نیروهای مسلح پیوستند.
He couldn’t give a lecture because of the fact that he was not ready.
او نتوانست سخنرانی کند، بدلیلِ اینکه اماده نبود.
She arrived late to school due to the fact that the school bus was gone.
او دیر به مدرسه رسید، بدلیلِ اینکه اتوبوسِ مدرسه رفته بود.
نکته:
♦دقت داشته باشید که بعد از “because of the fact that” و ” due to the fact that” ، کلاز (جمله واره) می آید ؛ اما اگر بخواهید فقط از “because of” و “due to ” استفاده کنید(یعنی that را حذف کنید)، باید از اسم یا عبارت اسمی استفاده کنید. مثالهای زیر را ببینید تا بیشتر متوجه شوید:
He couldn’t give a lecture because of/ due to sickness.
او بدلیلِ کسالت ، نتوانست سخنرانی کند.
♦برای بیان علت ، از حروف ربط هم پایه ساز “so” و “for” نیز می توان استفاده کرد.
یادآوری: حروف ربط هم پایه ساز (coordinating conjunction) که شامل for, and, nor, but, or, so (fanboys) هستند برای وصل کردن جملات، عبارات و کلمات که از نظر ساختاری یکسان اند، به کار می روند.
♦نکته ای که در کابرد دو حرف ربط so, for باید بخاطر داشته باشید این است که هر دو در وسط جمله می آیند و قبل آنها حتما کاما می آید. با این تفاوت که for شروع کننده جمله علت(cause) و So شروع کننده جمله معلول (effect) می باشند.
I was very hungry, so I ate all the food.
من خیلی گرسنه بودم، بنابر این همه ی غذا را خوردم.
حرف ربط “so” در ابتدای جمله ی معلول یا نتیجه آمده است.
She must have been at home, for the lights were on.
او حتما خانه بوده است ، چون لامپ ها روشن بود.
در این مثال هم ” for” بر سر جمله ی علت آمده است.
جمله واره های قیدی شرط ( Condition)
♦ این نوع جمله واره های قیدی(adverb clause) بیانگر شرط برای جمله واره ی اصلی(main clause) هستند که با یکی از جزء قیدی زیر شروع می شوند:
If, unless, only if, even if, in case that, provided/providing that, in the event that, whether…or not |
If it rains, we will not go on a trip.
اگر باران ببارد، به سفر نخواهیم رفت.
You will feel cold if you do not wear a jacket.
اگر ژاکت نپوشی، احساس سرما خواهی کرد.
We will not go on a trip unless the weather is good.
به سفر نخواهیم رفت، مگر اینکه هوا خوب باشد.
Unless he studies harder, he will pass the examination.
او امتحانش را پاس خواهد کرد، مگر اینکه سخت مطالعه کند.
نکته:
♦ کلمه unless حالت منفی کلمه if می باشد. به بیانی میتوانیم از if استفاده کنیم و با منفی کردن فعل، حمله را منفی کنیم. به مثال توجه کنید:
Unless = if… not
You will feel cold until you wear a jacket = You will feel cold if you do not wear a jacket.
اگر ژاکت نپوشید احساس سرما خواهید کرد = تا زمانی که ژاکت بپوشید، احساس سرما خواهید کرد
Cancel the meeting only if your cold gets worse.
فقط اگر که سرماخوردگیت بدتر شد، جلسه را کنسل کن.
Only if it rains, will the meeting be canceled.
فقط اگر باران ببارد، قرار ملاقات کنسل خواهد شد.
I would not buy a sports car even if I had the money.
من حتی اگر پول داشته باشم ، یک اتومبیل اسپورت نمیخرم.
Even if I win the lottery, I won’t have enough money to buy a car.
حتی اگر لاتاری برنده شوم ، پول کافی برای خرید ماشین ندارم.
نکته:
♦وقتی نتیجه ی کار تحت هر شرایطی ثابت باشد از (even if) استفاده می کنیم. به عنوان مثال، در دو نمونه بالا شرایط ثابت است چراکه اگر آن شخص حتی پول ماشین خریدن داشته باشد، ماشین اسپورت نمیخرد.چراکه به صورت کلی از ماشین اسپورت خوشش نمیاید.یا در مثال اخر، آن شخص اینقدر پول کم دارد که حتی اگر لاتاری را ببرد بخاطر کمبود بودجه قادر به خرید ماشین نخواهد بود.
I will invite him to our party in case (that) I see him.
احیانا اگر او را ببینم ، به مهمانی ام دعوت خواهم کرد.
In case you cannot rent your car, give me a call.
در صورتی که نمی توانید ماشین خود را قرض بدهید ، با من تماس بگیرید.
نکته:
♦کلمه ی ربط قیدی ” in case” از آمادگی برای موقعیتی که در آینده ممکن است اتفاق بیفتد، استفاده می شود. به بیانی نشانگر حالت شرطی ضعیف تری نسبت به if می باشد.
I’ll be there at about 10, providing that there’s a suitable bus.
من تقریبا ۱۰ آنجا خواهم بود ، به شرط اینکه اتوبوس مناسبی موجود باشد.
Provided that the cruise leaves on time, we should reach England by morning.
تا صبح به انگلیس می رسیم به شرط اینکه کشتی تفریحی به موقع اینجا را ترک کند .
In the event that it rains, the meeting will be postponed.
در صورتی که باران ببارد ، قرار ملاقات به تعویق می افتد.
In the event that we can get a baby-sitter, we will come with you.
در صورتی که پرستار بچه پیدا کنیم، با شما همراه خواهیم شد.
I will start the conference whether he comes or not.
من کنفرانس را شروع خواهم کرد، چه او بیاید چه نیاید.
I am going to buy a new car whether I need or not.
تصمیم دارم ماشین جدید بخرم، چه احتیاج داشته باشم چه نه.
نکته:
♦در کاربرد (whether…or not) نیز همانند (even if) نتیجه تحت هر شرایطی ثابت خواهد ماند.
جمله واره های قیدی تضاد (Contrast)
این جمله واره قیدی نشانگر تضاد با موضوعی در main clause می باشد که با یکی از کلمات زیر شروع می شود:
although, though, even though, even if, while, whereas
in spite of/ despite the fact that
notwithstanding (the fact) that |
We could not meet the deadline, although we worked day and night.
اگر چه شب و روز کار کردیم ،ولی نتوانستیم به موقع تمامش کنیم.
Although I do not agree with him, I have the greatest respect for his ideas.
هر چند که با او موافق نیستم، اما احترام زیادی به عقایدش قائل هستم.
نکته :
♦اشتباهی تعدادی کثیری از دانش آموزان هنگام استفاده از Although مرتکب می شوند، این است که در قسمت main clause از but استفاده می کنند. این ساختار کاملا غلط است و موقعی که از although استفاده می کنید به هیچ وجه نباید but هم وارد جمله کنید!
Although he spends a lot of money on cars ,but they never seem to satisfy him.
Although he spends a lot of money on cars, they never seem to satisfy him.(correct)
اگرچه او پول زیادی را برای ماشین خرج می کند ، اما به نظر می رسد آنها هرگز او را راضی نمی کنند.
♦درصورت حذف حرف ربط although می توانیم طبق مثال مقابل جمله را بازنویسی کنیم :
He spends a lot of money on cars, but they never seem to satisfy him.
Though I felt sick, I tried to finish the work.
گرچه احساس مریضی کردم ، اما سعی کردم کار را تمام کنم.
You should keep on trying though you may not succeed right away.
شما باید تلاش خود را ادامه دهید اگرچه ممکن است فوراً موفق نشوید.
He rescued a puppy even though he was not a good swimmer.
او سگ کوچکی را نجات داد ، هرچند که شناگر خوبی نبود.
Even though he was deeply hurt by accusations, he said nothing in reply.
او با آنکه از اتهامات بسیار صدمه دیده بود ، هیچ جوابی نداد.
نکته:
♦رایج ترین کلمات ربط برای بیان تضاد در انگلیسی (although) و (though) و (even though) می باشند.
مهم: اگر حروف ربط در ابتدای جمله بیایند، حتما بعد از adverb clause (جمله واره ی قیدی), ویرگول (comma) بگذارید ولی اگر در وسط جمله بیایند، نیازی به کاما نیست.
♦هر سه جزء قیدی (although, though, even though) برای بیان تضاد غیر منتظره بکار می روند:کلمات ربط هم پایه ساز (but) و (yet) هم برای تضاد غیرمنتظره میتوان استفاده کرد اما با این تفاوت که حتما وسط جمله می آیند و قبل آنها ویرگول (comma) باید گذاشته شود.
Although we were very worn out, we kept digging.
اگرچه خیلی خسته بودیم، ولی به کندن ادامه دادیم.
در مثال بالا ، باوجود خستگی به کندن زمین ادامه دادند که غیرمنتظره است. چراکه چیزی که انتطار میرود این است که کار را ادامه ندهند بخاطر خستگی زیاد!
Even though she had studied hard, she couldn’t pass the exam.
حتی اگر او سخت درس خوانده بود ، اما نتوانست امتحان را بگذارد.
این جمله نیز بیانگر تضاد غیر منتظره است بین سخت درس خواندن و مردود شدن. او با اینکه سخت مطالعه کرده بود ولی نتیجه ای دور از انتظار گرفت!
We were very worn out, but we kept digging.
خسته بودیم ،اما به کندن زمین ادامه دادیم.
I do not see eye to eye with him, yet I have the greatest respect for his ideas.
من با او موافق نیستم ، اما احترام زیادی به عقایدش قائل هستم.
♦برای بیان تضاد غیر منتظره از حروف ربط however ,nevertheless و nonetheless نیز می توان استفاده کرد. به علائم نگارشی دقت کنید:
Nima wanted to play soccer tonight; however, his injury kept him on the sidelines.
He had passed the exam. Nevertheless, he was upset due to his score.
The book is too expensive, nonetheless, it is informative.
Even if they raise the price, she is going to buy new furniture.
اگر هم آنها قیمت را بالا ببرند ، او قصد دارد مبلمان حدید بخرد.
Even if he gets accepted to Harvard, he will not be able to afford the tuition.
اگر هم در دانشگاه هاروارد پذیرفته شود ، قادر به پرداخت شهریه نیست.
When they arrived at Dubai it was hot, despite of the fact that it was only the end of summer.
وقتی آنها به دبی رسیدند هوا گرم بود، با وجود اینکه آخر تابستان بود.
In spite of the fact that prices went down recently, the company made a huge profit.
علی رغم اینکه اخیراً قیمت ها پایین آمده ، این شرکت سود کلانی کسب کرده است.
نکته :
طبق مثال های بالا، وثتی که از عبارت the fact that بعد از in spite of و despite بکار میبریم حتما باید کلاز یا جمله واره استفاده کنیم وبدین معناست که حتما باید فعل (verb) و فاعل (subject) بعد از عبارت the fact that بیایند تا جمله واره کامل شود.و طبق مثال پایین اگر نخواهیم از عبارت the fact that استفاده کنیم نیازی به آوردن فعل و فاعل و ایجاد جمله واره نیست.
He got the job in spite of his prison record.
Notwithstanding the fact that the government was broken at that time, law and order were maintained.
علیرغم اینکه دولت در آن زمان ورشکسته شده بود ، قانون و نظم حفظ می شد.
It was the same material, notwithstanding that the texture seemed different.
با وجود این که بافت متفاوت به نظر می رسید ، همان ماده بود.
Some people spend their spare time reading, while others spend time with their friends.
برخی افراد اوقات فراغت خود را صرف خواندن می کنند ، حال آنکه که برخی دیگر زمانشان را با دوستانشان میگذرانند.
While he is broke, his wife is a rich woman.
در حالی که او ورکشته شده است ، اما زن او یک زن ثروتمند است.
She actually enjoys confrontation, whereas I prefer a quiet life.
او در واقع از رویارویی با زندگی لذت می برد ، در حالی که من زندگی آرام را ترجیح می دهم.
Whereas some people take pleasure in doing evil, others take pleasure in doing good.
در حالی که برخی افراد از انجام کارهای بد لذت می برند ، برخی دیگر از انجام کار خوب لذت می برند.
نکته:
♦دو حرف ربط “while” و “whereas” برای بیان تضاد قیاسی استفاده می شوند. به این معنا که بین 2 چیز یا فرد یا… قیاسی صورت می گیرد.
Some people spend their spare time reading, while others spend time with their friends.
برخی افراد اوقات فراغت خود را صرف خواندن می کنند ، حال آنکه که برخی دیگر زمانشان را با دوستانشان میگذرانند
در این مثال دو دسته ی متفاوتی از افراد با هم مقایسه شده اند؛ گروهی که به خواندن علاقه دارند و اوقات فراغت خود را با خواندن می گذرانند و گروهی دیگر که اوقات فراغت خود را با دوستانشان سپری می کنند.
♦کلمات دیگری نظیر instead , on the other hand , in contrast و on the contrary نیز برای بیان تضاد قیاسی استفاده می شود. به کاربرد کاما در جمله دقت کنید:
They didn’t come to wedding. Instead, they sent their presents.
آنها بهجشن عروسی نیامدند. اما در عوض کادوهایشان را فرستادند.
I love steak. On the other hand, my husband loves noodles.
من عاشق استیک هستم. از طرفی دیگر، همسرم عاشق نودل است.
Some students didn’t understand the task. On the contrary, others understood the instruction easily.
برخی دانش آموزان تسک را درک نکردند. در مقابل ، برخی دیگر این دستورالعمل را به راحتی درک کردند.
جمله واره های قیدی هدف (Purpose)
همانطور که از اسم پیدا است، این جمله واره هدف چیزی را در که کلاز اصلی به آن اشاره شده است، بیان می کند.و اغلب با کلمات ذیل شروع می شوند:
In order that, so, so that |
They climbed higher in order that they might get a better view.
آنها بالاتر رفتند تا دید بهتری داشته باشند.
He went into the garden in order that he could get some fresh air.
او به داخلرباغ رفت تا بتواند هوای تازه ای بدست آورد.
I have still a headache so I’ll go to see a specialist.
من هنوز سردرد دارم بنابراین می خواهم به یک متخصص مراجعه کنم.
This cover is made from wood, so it can’t be easily washed.
این روکش از چوب ساخته شده است بنابراین به راحتی قابل شستشو نیست.
He is saving his money so that he can travel to Dubai.
او در حال پس انداز است تا بتواند به دبی سفر کند.
The doctor sent her to the hospital so that she could take a series of tests.
پزشک او را به بیمارستان فرستاد تا بتواند یک سری آزمایشات را انجام دهد.
جمله واره های قیدی بیانگر نتیجه (Result)
از این جمله واره برای بیان نتیجه یک اقدام استفاده می شود و اغلب با فرمول زیر می توانید این ساختار رو شکل دهید.
that + قید/صفت+ so
that+اسم +such (a/ an)
so that
در ادامه به مثال ها توجه کنید:
She is so pretty that she attracts a lot of attention.
او به قدری زیبا است که توجه زیادی را به خود جلب می کند.
She sang so beautifully that everyone applauded her performance.
او آنقدر زیبا آواز خواند که همه اجرای او را تحسین کردند.
She has such curly hair that we all enjoy looking at it.
چنان موهای زیبایی دارد که همه ی ما از نگاه کردن به آن لذت می بریم.
It is such a hot day that I must take a shower .
چنان روز گرمی است که باید دوش بگیرم.
نکته:
♦اگر اسمی که بعد از such می آید قابل شمارش و مفرد باشد از حرف تعریف (a/ an) استفاده می کنیم.
It was such a long presentation that I was completely exhausted at the end.
They climbed higher, so that they got a better view.
آنها بالاتر رفتند ، تا اینکه دید بهتری به دست آوردند
The window was covered with dust, so that it was impossible to see inside.
پنجره پوشیده از خاک و غبار بود ، به طوری که دیدن داخل غیرممکن بود.
نکته:
♦برای نشان دادن نتیجه برآیند عملی از کلمات ربط نظیر (thus) ،(therefore) ، (consequently) و (as a result) هم می توان استفاده کرد. به نگارش کلمات و نقطه گذاری (punctuation) دقت کنید.
I was very tired; consequently, I couldn’t concentrate on the subject.
من خیلی خسته بودم، در نتیجه نتوانستم روی موضوع تمرکز کنم.
There is a bad snowstorm. As a result, all flights have been canceled.
طوفان بدی وجود دارد. در نتیجه همه پروازها لغو شده اند.
جمله واره های قیدی مقایسه (Comparison)
درصورتی که بخواهیم یک حالت مقایسه ای داشته باشیم می توانیم از ساختار های زیر استفاده کنیم:
as+قید/ صفت+ as
as+ قید/ صفت+ so
than+قید/ صفت +er-
than+قید/ صفت+ more
She works as hard as her husband works.
او به همان اندازه کار می کند که همسرش کار می کند.
I have to cover it as carefully as I can.
من باید آن را تا حد امکان با دقت بپوشانم.
She works so hard as her husband works.
او به سختیِ همسرش کار می کند.
I have to cover it so carefully as I can.
من باید آن را تا حد امکان با دقت بپوشانم.
She is two years older than her sister is.
او دو سال از خواهرش بزرگتر است.
She works harder than her husband works.
او سخت تر از همسرش کار می کند.
She is more powerful than her sister is.
او از خواهرش قدرتمندتر است.
She works more carefully than her husband works.
او با دقت بیشتری از همسرش کار می کند
جمله واره های قیدی حالت (Manner)
♦این جمله واره نشان می دهد که یک چیز یا کاری چگونه انجام شده است.از کلمات زیر برای بین حالت در ابتدای جمله واره های قیدی استفاده می کنند:
as if, as though, as, the way, like, look, seem,… |
He looks as if he needs more food.
به نظر می رسد که گویی به غذای بیشتری احتیاج دارد.
She acted as if she had never seen me before.
او طوری عمل کرد مثل اینکه قبلاً من را ندیده بود.
He left the room as though he was in a hurry.
او طوری اتاق را ترک کرد، که انگار عجله داشت.
She acted as though she had never seen a Lambo before.
او طوری عمل کرد که انگار قبلاً یک لامبورگینی ندیده بود.
He has behaved as a gentleman should behave.
او همانطور که یک آقا باید رفتار کند، رفتار کرده است.
She behaved as a grown-up woman.
او مانند یک خانم بالغ رفتار می کرد.
You talk at me the way a teacher talks to a lazy student.
شما طوری با من صحبت می کنیدکه یک معلم با دانش آموز تنبلی صحبت می کند.
It is amazing the way she manages to stay so calm.
آنگونه که او موفق به حفظ چنین آرامش است، شگفت انگیز است.
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی ممنونم❤️
امیدواریم مفید بوده باشه براتون.
سلام خیلی عالی ایناروکاش میشدpdf باشه دانلودشون کنیم
سلام حتما در آینده اضافه خواهد شد.